مها، دختر زيباي من

دخترم طعم علم رو چشيد!!

     واقعا سر كار رفتن با يه ني ني شش ماهه، اونم بعد از 10 ماه دوري از كار سخته. خيلي خيلي سخته. از 10خرداد پارسال تا همين چند روز پيش، جز چند باري كه برا كارهاي مربوط به مرخصي رفته بوديم اداره، نه همكاري ديده بودم نه دانش آموزي. يه جورايي برا خودم خوش بودم. حيف چه زود تموم شد.      الان كه دارم مينويسم بعد از يه پياده روي يك ساعت و ده دقيقه اي تازه رسيدم خونه. فقط فرصت كردم پوشك مها رو عوض كنم و تند تند نهار بخورم، فك ميكنيد چي؟! نون و بستني. بعدش هم يه ليوان پر آبِ سردِ سرد. پياده روي طولاني اونم با مها و كالسكه و يه عالمه خرت و پرت و وسايل بازي تو اين گرما، حسابي فشارمو ميندازه و دلم يه چيز خن...
27 فروردين 1392

نوروز مبارك

                                                    امسال بهترين و متفاوت ترين نوروز زندگيم بود. از يك طرف لبخند شيرين دختركم درست لحظه ي تحويل سال دلمون رو شاد كرد و نويد بخش يه زندگي شيرين سه نفرانه شد و از يك طرف ديگه برا اولين بار همه ي تعطيلات رو توي سفر بوديم و همسري كار و البته تلفن همراهشو گذاشته بود كنار و اين هر دو خيلي خيلي برامون لذت بخش بود.      دخترمون با...
17 فروردين 1392
1